محله شیخ هادی یکی از محلههای قدیمی تهران محسوب میشود که به حاکمیتیترین محله تهران شهرت یافته است.
دلیل این شهرت وجود نهادهای حکومتیای مانند کاخ مرمر و ساختمان مجلس سنا و … در این حوالی است که از دوران پهلوی تا بعد از انقلاب کارکرد حکومتی خود را حفظ کرده است.
اگر به نقشه ی تهران قدیم نگاهی بیاندازیم متوجه میشویم که این محله در محدودهای قرار گرفته است که در زمان ناصرالدین شاه قاجار به محدوده شهری تهران اضافه شده و در دورههای مختلف زمینهای این محله توابعی از محلههای قدیمی تهران بودهاند. زمانی تابعی از محلهی سنگلج بود، مدتی بخشی از محله حسن آباد محسوب میشد و برای مثال در نقشه ی دارالخلافهی تهران متوجه میشویم که بخش زیادی از زمینهایی که امروز در محله شیخ هادی قرار گرفتهاند مدتی در محدوده محله دولت قرار داشتند.
احتمالا نام خیابان شیخ هادی را شنیدهاید اما دلیل نامگذاری این خیابان و این محله به نام «شیخ هادی» چه بوده است؟
تاریخچه محله شیخ هادی به دوران قاجار باز میگردد. «شیخ هادی نجم آبادی» از روحانیون شناخته شده ایران و از طرفداران ترویج علم و دانش بوده است و علاقهی زیادی به آموزش داشت و به مدرسه «کارخانهی آدم سازی» میگفت و اعتقاد داشت رشد و پیشرفت در گروی آموزش است.
از آنجایی که مقبره شیخ هادی نجم آبادی توسط دو تن از مریدان و شاگردانش در این محله ساخته شد بنابراین خیابانی که این مقبره در آن قرار گرفته به «خیابان شیخ هادی» و محلهای که در حاشیه آن قرار دارد به «محلهی شیخ هادی» معروف شده است.
این محله از شمال به خیابان جمهوری (خیابان نادری)، از جنوب به خیابان امام خمینی (خیابان سپه یا خیابان مریضخانه)، از شرق به خیابان حافظ (خیابان یوسفآباد) و از غرب به خیابان کارگر (خیابان سی متری) محدود می شود و خیابان ولیعصر (خیابان پهلوی) تقریبا این محله را به دو بخش غربی و شرقی تقسیم کرده است.
بخش زیادی از کاربریهای حکومتی مانند ساختمان کاخ مرمر و متعلقاتش، کاخ سنا و … در بخش غربی محله استقرار یافتهاند. در واقع تا قبل از شکلگیری کاربریهای جدید، زمینهای این بخش متعلق به خاندان فرمانفرماییان بودند که بخشی از آنها برای ساختن کاخهای رضا شاه در زمان پهلوی اول به خاندان پهلوی فروخته شد و بخشی برای تاسیس انستیتو پاستور توسط خاندان فرمانفرماییان وقف انستیتو پاستور شد.
اما بخش شرقی محله بیشتر بافت مسکونی داشته و تعداد زیادی مدرسه و بیمارستان در همین محله کوچک ساخته شده است که هر کدام داستان و روایت ویژه خود را دارند. از بیمارستان نجمیه که توسط مادر دکتر مصدق بنیانگذاری شد تا بیمارستان وزیری که با هدف بهبود در وضعیت بهداشت با ثلث اموال میرزا عیسی وزیر و توسط شیخ هادی نجم آبادی ساخته شد و متاسفانه در حال حاضر جز سردر قدیمی آجری چیز زیادی از آن باقی نمانده است.
شاید وجود همین بیمارستانها در محله و نزدیکی این محله به یکی از قدیمی ترین بیمارستانهای تهران (بیمارستان سینا) و از طرفی قرار داشتن خانهی پروفسور عدل (بنیانگذار جراحی نوین در ایران) در این محله بود که باعث شد به مرور تعداد زیادی از پزشکانی که تحصیل کردهی فرنگ بودند، این محله را برای سکونت خود انتخاب کنند. همین موضوع احتمالا یکی از دلایل ایجاد بورس کالای پزشکی در حاشیه ی خیابان ولیعصر در این حوالی شده است.
جدای از کاربری درمانی و مسکونی، یکی دیگر از کاربریهای مهم در این محله کاربری آموزشی است. وجود بنیاد موقوفات فیروزکوهی که سابقهای تاریخی داشته و از اولینهای آموزش نوین به کودکان یتیم در ایران محسوب میشود شاهدی بر این مدعاست.
هر کدام از پلاکهای موجود در این محله راوی قصه و داستان خاص خود هستند. بعضی از این روایتها نسل به نسل منتقل شده و تا به امروز به عنوان داستانهای جذاب و شنیدنی این محله روایت میشوند مانند ماجرای قتل رابرت ایمبری (نایب کنسول سفارت امریکا در ایران) بر سر ماجرای سقاخانه آشیخ هادی و بعضی به مرور به فراموشی سپرده شدهاند و برای کشف کردنشان نیاز به تحقیق و بررسیهای زیاد است.
این محله نیز مانند بسیاری از محلههای قدیمی تهران کم کم غبار فراموشی گرفته و تا به امروز نوسازیها و ساخت و سازهای جدید بخشی از خاطرات قدیمیاش را مخدوش کرده است؛ خانه دکتر ادیب و خانه لوکیشن سریال مادر از آن دست ساختمانها هستند که جای خود را به ساختمانهای جدید دادهاند و جز خاطره چیزی از آنها باقی نمانده است.
اما از طرفی هنوز پلاکها و سردرهای قدیمی با تزیینات آجری در کوچه پس کوچههای این محله یافت میشوند که میتوانند راوی سبک و سیاق قدیم معماری و جدارهسازی شهری در این محله باشند.
اگر به تهرانگردی علاقمند هستید، برای پیادهگردی و آشنایی بیشتر با این محله میتوانید به تورهای پیشنهادی در این روایت مراجعه کنید.