روایت خانه 1307 روایتی است از یکی از خانههای قدیمی تهران که علاوه بر حفظ کالبد معماریِ آن، راویِ بخشی از خاطرات و روایتهای ساکنین قدیمی این خانه است.
خانه ای که بیش از 90 سال عمر دارد و در حوالی خیابانهای ویلا و حافظ در کوچهی شیرین، مابین ساختمانهای نوسازِ بلند قامت جا خوش کرده است و با بنای آجری و حیاط سرسبزش میزبانِ شهروندانی است که در این شلوغی به دنبال گوشهای دنج برای مرور خاطراتشان میگردند.
برای طراحی مسیر پیادهگردی در حوالی خیابان ویلا راهی کوچه پس کوچه های این حوالی شده بودم که در یکی از کوچه های حاشیه ی خیابان حافظ گلهای کاغذیِ صورتی رنگِ گوشهی حیاطِ این خانه نظرم را جلب کرد.
به کتیبهی کاشیِ بالای سردر خانه نگاه کردم و عنوان «خانه 1307» را دیدم. قبلا اسم این خانه را شنیده بودم. میدانستم یکی از خانههای قدیمی تهران است که در اوایل دهه 90 فروخته شده و به کافهای حیاط دار در تهران تبدیل شده است.
این خانه را در فهرست کافههایی که در آینده باید به آنها سر بزنم قرار داده بودم اما هیچ وقت فرصت بازدید از آن را پیدا نکردم تا این بار که توفیق اجباری نسیبم شد و در مسیر طراحی تور پیادهگردی و به دنبال کشف داستان ها و قصه های این حوالی وارد این خانه شدم.
این خانه متعلق به خدابخش خان فرزانه و همسرش بوده است. خانوادهای زرتشتی که در کوچه پس کوچههای جنوبیِ خیابان ویلا حوالی سالهای 1307 برای خود خانهای ساختند و از همان سال تا حدود سال 1390 در این خانه ساکن بودند.
خانهای آجری و دو طبقه به همراه زیرزمین که امروز با تغییر کاربری تبدیل به کافه شده است. اما کافهای که به دنبال روایتِ داستانهای ساکنین قدیمی خانه است.
با ورود به طبقهی اول بر دیوار سبز رنگِ یکی از سالنها تصویر خدابخش خان و همسرش به همراه عصا و کلاه خدابخش خان و کیف سفید و بخشی از توریِ لباس همسرش و تصویری از عقدنامهی این زوج قاب گرفته شده و به یادگار بر روی دیوار قرار گرفته است.
میزهای سالن پذیرایی از در و پنجرههای قدیمی که در انباریِ خانه پیدا کرده بودند ساخته شده و حتی مبلهای راحتیِ سالن پذیرایی، همان مبلمانِ ساکنین قدیمی خانه است که روکشش عوض شده و دستی به سر و رویشان کشیده شده است.
از پلهها بالا میروم، بر روی دیوار طبقهی دوم کلکسیونی از تلفنها و آیفونهای قدیمیِ خانه نصب شده است. اما چیزی که در طبقهی دوم نظر من را به خودش جلب کرد؛ فضای جذابِ آشپزخانهی قدیمیِ خانه بود با چیدمانی از ظروف قدیمی که در قفسهها و طاقچهها و بر دیوارِ آشپزخانه خودنمایی میکردند.
از ظروف چینیِ گلقرمزی بگیر تا کلید و پریزهای قدیمی، از کلاه و عصای خدابخش خان بگیر تا آینهکاریهای قدیمی که بر روی دیوار خانه از گذشته باقی مانده و همهی جزییاتی که در این خانه حفظ شده است رنگ و بوی خانههای قدیمی مادربزرگها را میدهد.
بعد از دیدنِ این خانه به این فکر کردم که اگر بعد از فروش این خانه صاحبینِ جدیدِ آن تصمیمِ دیگری برای آن میگرفتند، تمامی این خاطرات و یادگاریها ممکن بود فراموش شود و مانند خانههای همسایه که امروز اثری از قدیم در آنها باقی نمانده به کل به فراموشی سپرده میشد.
به این فکر میکردم که اگر سایر خانههای قدیمی این حوالی مانند خانهی محل سکونت خسرو سینایی، رستوران قدیمی پاپریکا و … نیز هر کدام حفظ میشدند امروز به جای چند خاطرهی پراکنده از ساکنین قدیمی، این بخش از فضای شهری میتوانست فضاهایی داشته باشد که راویِ خاطراتِ ساکنین قدیمی آن باشند.
این فکرها در تمامی تورهای تهرانگردی همیشه در ذهنم هست چراکه تهران شهری پر قصه است که بخش های زیادی از این قصه ها به واسطه ی از بین رفتن کالبد فیزیکی بناها و از بین رفتن معماری قدیمیشان روز به روز فراموش میشوند. مگر در مواردی مانند این خانه و خانه های مشابه که تلاش هایی برای حفظ و بقای این خاطرات در گوشه های شهر شکل گرفته باشد که باید قدرشان را دانست و از کیفیت فضایشان بهره برد.
آدرس خانه 1307:
خیابان سمیه، نرسیده به خیابان حافظ، خیابان پورموسی، بنبست شیرین، پلاک 21