روایتی از زندگی و آثار کامران دیبا معمار و هنرمند معاصر ایرانی
کامران طباطبایی دیبا در اسفند ماه 1315 در خانوادهای با نفوذ و باسابقه از دوران قاجار متولد شد.
جد پدری دیبا میرزا اسدالله خان طباطبایی، متولد 1252 (ه.ق.) بود و در ایران و عثمانی و روسیه و اروپا تحصیل کرده بود و ملقب به وکیل الملک و بعد نظامالدولهی اول وزیر مختار ایران در سنپترزبورگ و سفیر ایران در قسطنطنیه (استانبول) در زمان ناصرالدین شاه بود.
پدربزرگ کامران دیبا، ناظمالدولهی دوم، تحصیلاتش را در پاریس تمام کرده بود و به قول دیبا یک آقا منش شیک فرنگیمآب و در عین حال درویش مسلک بود و این جنبهی درویش مآبانه را به پسرش اسفندیار دیبا که پدرِ کامران دیبا بود نیز منتقل کرده بود.
پدر کامران دیبا دندانپزشک بود و به کلی فارغ از سیاست و جاهطلبیهای دنیایی زندگی میکرد و اما مادرش خیلی اهل مد و تجدد بود و این را از خانه و محل زندگیشان به خوبی میشد برداشت کرد چراکه خانهی پدریِ کامران دیبا با خانههای سنتیِ قدیمی ایرانی متفاوت بود و بیشتر حال و هوای خانههای مدرنِ غربی را داشت و این زمینهی خانوادگی و تربیتی بر روحیهی کامران دیبا از کودکی تاثیر گذاشت و بعدتر زمینههای نوگرایی و تجدد را در او شکل داد.
کامران دیبا بعد از پایان دبیرستان در سال 1335 برای ادامهی تحصیل در رشتهی معماری به امریکا رفت و در کنار معماری با توجه به علاقهای که به علوم اجتماعی و روانشناسی و فلسفه داشت، در رشتهی جامعهشناسی نیز تحصیل کرد و در دو رشته معماری و جامعهشناسی از دانشگاه فارغالتحصیل شد.
در تمامِ مدت تحصیلش با توجه به علاقهای که به هنر داشت از موزهها و گالریهای هنریِ مختلفی در امریکا بازدید کرد و بازدیدهای مکرر او از موزه هنرهای مدرن نیویورک (MOMA) که یکی از بهترین مجموعههای هنری قرن بیستم را در خود گنجانده بود زمینه آشناییِ او با هنر و هنرمندان مدرن غربی را فراهم آورد.
بعد از جنگ جهانی دوم و مهاجرت تعداد زیادی از هنرمندان اروپایی به امریکا، قطب و مرکز هنری جهان از اروپا به امریکا منتقل شده بود و حضور و تجمع هنرمندانی از سبک ها و مکاتب متنوع در نیویورک، این شهر را به پایتخت هنرِ جهان تبدیل کرده بود.
دیبا در چنین فضای فرهنگی ای با هنر مدرن و هنرمندانِ پیشروی آن آشنا شد و این آشنایی بعدها ایدهی اولیهی شکل گیری موزه هنرهای معاصر را به ذهن دیبا انداخت.
بعد از پایان تحصیلاتش و بازگشتش به ایران کار خود را در زمینه ی معماری در ایران آغاز کرد و در دوران پهلوی دوم به یکی از معماران پر کارِ این دوره تبدیل شد که بیشترِ آثارش به دلیل ارزشهای معماریای که دارند تا امروز جزو نمونههای ارزشمند معماری معاصر ایران محسوب میشوند.
دیبا بعد از بازگشت به ایران شرکت مهندسین مشاور داض را تاسیس کرد و بیشترِ پروژههایی که طراحی کرد در مقیاس شهری و با کاربریِ عمومی بودند تا تماس بیشتری با مردم شهر داشته باشد و به دلیل توجه ویژهای که به واسطه دانش و علاقهاش در زمینه علوم اجتماعی داشت، معماریِ او را اصطلاحا «معماری انسان دوستانه» نامیدند چراکه فضاها با رعایتِ مقیاسِ انسانی و به گونهای طراحی میشدند که بیشترین تعامل را با مخاطب و کاربر داشته باشند.
نمودِ بارزِ این توجه را میتوان در مجسمههای برنزیای یافت که به سفارش دیبا و توسط دوست و رفیقِ مجسمه سازش پرویز تناولی ساخته شدند.
این مجسمههای برنزی با فیگورهای ساده از انسانهای معمولی ساخته شده و در گوشه و کنار فضاها قرار میگرفتند و حضورشان هم کاربرِ فضا را به تعامل فرا میخواند و هم به نقطهای جذاب برای ثبت خاطرههای مخاطبان تبدیل شدند. دیبا برای آثارش 6 مجسمه به تناولی سفارش داده بود که سه عدد از آنها در محوطه فرهنگسرای نیاوران و سه تای دیگر در پارک یوسف آباد یا پارک شفق بودند.
البته به غیر از آنها تناولی یک مجسمه مرد رهگذر نیز برای موزه هنرهای معاصر طراحی کرد که به دلیل اینکه برای صورت مجسمه از چهره دیبا استفاده شده بود امروز دیگر اثری از آن در محوطه موزه هنرهای معاصر نیست و از 6 مجسمه قبلی نیز یکی از آنها که زن بوده از پارک شفق برداشته شده است و مجسمه دیگری که در میدانچه پارک فیگور مرد نشستهای را نشان میداد که یکی از کفش هایش را درآورده اخیرا کفشش به سرقت رفته است.
در ادامه فهرستی از برخی ازآثار دیبا ارائه شده است که در آینده به مرور به معرفی هر یک پرداخته خواهد شد: